اسمش تیمبوکتو است، جهان پس از مرگ، مستر بونز سگِ آقای ویلی مطمئن بود که آنجا وجود دارد و بعد از مرگ همه به آن جهان میروند. حالا که بعد از سالها همراهی کردنِ ویلی، جوان دورهگرد امریکایی، و زندگی کردن در هر شرایطی با او، باید ویلی را ترک میگفت؛ تنها امیدش به تیمبوکتو بود، که باز او را ملاقات کند، اما این بار در جهانی که به گفتهی ویلی میتوانستند به زبان مشترک باهم صحبت کنند.
جنازهی ویلی کنار خیابان افتاده بود و حالا مستر بونز یک سگ خیابانی محسوب میشد، و باید خودش را از شر مامورهای خدمات شهری و قصابانِ رستورانهای چینی در امان نگه میداشت، بونز، برای آخرین بار به ویلی نگاه کرد و پا به فرار گذاشت…
از متن کتاب:
ویلی نالهای کرد و روی زمین ولوشد. اینکه بعد از این همه راه رفتن به جایی نرسیده بودند به نظر مستر بونز دردناک بود. از دیدن صاحبش در آن وضعیت وخیم قلب سگه به درد آمد. نفهمید از کجا آن قدر مطمئن است، اما همان طور که به ویلی نگاه میکرد که خم می شد تا روی زمین بنشیند، میدانست که دیگر بلند نخواهد شد. این آخر زندگیشان بود. دقيقههای آخر بود و فقط می توانستند بنشینند تا نور زندگی در چشمان ویلی خاموش شود.
تیمبوکتو داستان سگی پیر و وفادار است، سگی پشمالو با چشمانی همیشه خونین و بی اصل و نژاد که صاحبش در روزهای پایانی عمر خود به سر میبرد و میخواهد سگش را به دست کسی بسپارد که بعد از مرگش بیسرپناه نماند، بههمین خاطر، سفری پر طول و دراز را با پای پیاده آغاز میکنند، اما در بین راه صاحب سگ میمیرد و مستر بونز به سرنوشت سختی دچار میشود.
ازمتن کتاب:
نه تنها ویلی به او احتیاج داشت، بلکه چنان نیازی در خود مستر بونز هم به وجود آمده بود. او که سگ بی اصل و نژادی بود و ارزش و اهمیت چندانی نداشت، به مهم ترین سگ دنیا و نمونهی نوع خود تبدیل شده بود. البته او هم از اینکه نقش کوچک خود را ایفا میکرد و هر کاری که ویلی از او میخواست انجام میداد خوشحال بود. مگر فرقی هم میکرد که کاملا بفهمد یا نه؟ او فقط یک سگ بود، مگر نه؟ و اصلا چرا باید از بوکشیدن کهنههای خیسانده شده در ادرار، عبور کردن از یک تلهی باریک با گذشتن از دالانی که دیوارهایش به اسپاگتی و گوشت چرخ کرده آغشته شده بود سر باز میزد؟ شاید هیچ فایدهای نداشت، اما در حقیقت خیلی کیف داشت.
آستر (۳ فوریه ۱۹۴۷) را بیشتر به عنوان یک نویسنده پستمدرن میشناسند و اغلب آثارش در این دسته-بندی قرار میگیرد. معروفترین کتاب او در ایران، سهگانهی نیویورک است که از سه داستان بههم پیوسته اما بیپایان با نامهای شهر شیشهای، ارواح و اتاق دربسته تشکیل شده است .
آستر برای نوشتن کتاب تیمبوکتو در سال ۲۰۰۱ برندهی جایزه ایمپک دوبلین شد، که به بهترین داستان به زبان انگلیسی تعلق میگیرد. همچنین از دیگر کتابهای او به، سفر در اتاق کتابت، کتاب اوهام، اختراع انزوا و ناپیدا میتوان اشاره کرد.
تیمبوکتو – پل استر – شهرزاد لولاچی – نشر افق
0 Comments