شاید در نگاه اول شعار اصلی فیلم یا پایه های آن بر نهاد خانواده و فروپاشی و بی اعتباریاش در قرن بیستم بنا نهاده شده باشد. البته در “خون به پا خواهد شد” اشاره مستقیمی بر تائید و پذیرش این نهاد نیست اما اجتماعی به تصویر کشیده شده است که یکی از مسائل حیاتی آن عدم ارتباط صحیح و قابل قبول بین اعضای خانواده است.
پل توماس اندرسن کارگردان صاحب سبک این فیلم با تأمل و مطالعه در ماجرای تاریخی هابیل و قابیل، ایلای و پاول را برای ما خلق میکند. ایلای به نوعی قابیل است و کشیشی است به ظاهر با ایمان و درستکار که با موعظه ها و کلام و متانت پیامبرگونهاش مردمی ساده دل و ساده اندیش را به دور خود جمع میکند و چنان دچار عُجب میگردد که خود را فرشته وحی نیز تصور میکند. اما همین آدم مدعی رسالت هدایت انسانها به راه صواب، دست آخر جلوی چشمان دنیل برای پول، همه چیز را اعم از خدا و ادعاها و نصایح مسیح وارش را دروغین مینامد و آن را فریاد میزند. از طرفی دیگر پاول برادر دوقلوی ایلای با فروختن خانوادهاش به دنیل به پول میرسد و تقاضای بیشتری ندارد و از صحنه حذف میشود.
این چینش پارادوکسیکال، بیرحمانه و بسیار پررنگ دین همردیف پول و قدرت و نفت، گل درشتترین و مهمترین بخش فیلم توماس اندرسن است. به زعم توماس اندرسن چاههای نفت و تقلای کشف و استخراج آن همان جهنمی است که تمام جویندگانی که در پی آن هستند و به خصوص دنیل را به حضیض نکبت و عزلت و مرگ میکشاند.
شخصیت پردازی دنیل پلانیو با بازی سحرانگیز دنیل دی لویس شاهکار از آب درآمده است. او استاد بازی در نقش های خاص و عجیب است. خاص، عجیب و بسیار طاقت فرسا. مردی که به خودش بسیار مطمئن است و بسیار هم فریبنده و مرموز و خارق العاده مینماید. چنین آدمی یک دروغگو بیشتر نمیتواند باشد و نمایش دروغ گویی تنها از دست دی لویس برمی آید! همان طور که در بالا اشاره شد اسمش دنیل پلانیو است. در آغاز و حدود بیست دقیقه اول که هیچ دیالوگی رد و بدل نمیشود می بینیم که دنیل پلانیو با سختی و فشار بسیار در تلاش است تا با بیل و کلنگ نقره را از زمین بیرون بکشد، ولی به نفت میرسد و با استخراج آن پول زیادی به جیب میزند. دنیل دی لویس توانسته با مهارت همیشگی اش پرسوناژ پلانیو را درست مثل یک دیو خون آشام بی رحم اما چرب زبان و دو رو بیافریند که به خاطر منافع خودش از هیچ عملی ولو سر به نیست کردن اطرافیان دریغ نمیورزد. البته بیننده چیز زیادی از گذشته پلانیو دستگیرش نمی شود؛ جز اینکه او نه دوست، نه شریک، نه معشوقه و کلا هیچ کس خاصی را دور و برش ندارد. فقط پسری را به فرزندی قبول کرده که او را هم به دروغ پسر حقیقی خودش به دیگران معرفی میکند و اینکه مادر پسرک سال ها پیش فوت کرده. پلانیو از ناکجا آباد می آید و هیچ کسی را در منطقه جدیدی که به تازگی واردش شده نمی شناسد و روزی که مردی ظاهر میشود و به او میگوید که برادر ناتنیاش است جای حیرت چندانی نیست چون میدانیم که او خانوادهای ندارد یا سالها از آنها دور بوده است. وقتی با برادر دروغینش درد و دل میکند میفهمیم که او به جز به چنگ آوردن پول زیاد چیز دیگری از این دنیا نمیخواهد و چقدر از مردم بیزار است و میخواهد به سر حدی برسد که بدون نیاز به معاشرت با مردم زندگی کند. دنیل به دروغ خود را خانواده دوست و پیرو نظام خانواده میشناساند و همچنین مدعی است که به کلیسا و مذهب عمیقا اعتقاد دارد و حتی طلب آمرزش هم میکند اما همه این ها یک بازی کثیف نفتی است و او فقط برای این که دل روستاییان ساده لوح را خوش کند تن به چنین نمایش رذیلانهای میدهد و البته به اهدافش نیز میرسد.
اعجاز فیلم خون به پا خواهد شد در این است که در تمام ثانیهها و لحظهها بیننده را یک نفس در انتظار واقعه ای تلخ تر، حادثهای مرگبارتر یا انهدامی ناگهانی نگه میدارد. بیننده میترسد و انتظار میکشد. فیلم مملو از هراس و گریز، مملو از حقه و فریب و مملو از شک و تردید است. و از همه این ها فاجعه آمیزتر پایان البته قابل پیش بینی ولی بسیار دردناک و حقیقی آن است. تقابل نفت و دین، انسانیت و شقاوت، گذشته و آینده، مرگ و زندگی در سکانس آخر است که به وقوع میپیوندد.
آن چه که به وضوح در بیشتر صحنه های خون به پا خواهد شد به رخ کشیده میشود ارتباط بین مذهب و اقتصاد است. مذهب را میتوان یکی در مسیحیتی که از نخستین سکانسها با فریاد خدا خدای دنیل در چاه تا دست هایآغشته به نفتی که رو به آسمان گرفته میشود، تا آن جا که پاول در دیدار با دنیل از او میپرسد از کدام کلیسا پیروی میکند، تا صحنهای که میفهمیم هابیل دخترش را برای انجام ندادن فرایض دینی کتک میزند، به عینه دید. و هم چنین ایلای که نماینده انحراف و فروپاشی مسیحیت راستین است. چرا که برای رسیدن به منافع اقتصادی به دروغگو بودن خود اعتراف و خدا را بخاطر پول و زمین نابود میکند.
اما مذهب به روایت یهودی نیز در “خون به پا خواهد شد” به چشم میآید. اینکه پسرک، اچ دبلیو که در پناه فرعون ثروتمند و کذابی مانند دنیل رشد میکند و بقول خود دنیل که مدام هم آن را تکرار میکند اچ دبلیو کودکی است که او از سبد در آورده است، همه این ها اشارهای است به زندگی حضرت موسی و شاید معلم اچ دبلیو که زبان ناطق اوست (چرا که اچ دبلیو در اثر انفجار دکل نفتی لال شده است) احتمالا هارون داستان باشد.
و اقتصاد در تمام فیلم چیزی جز وابستگی به نفت و استثمار به واسطه آن نیست. این نفت است که تمام ابعاد پیدا و پنهان زندگانی فقیرانه آدمها را تحت الشعاع قرار میدهد و مردمی که تا قبل از ورود کاشفان نفت حتی نان هم نداشتند و تنها راه ارتزاقشان شیر بز بوده است حالا به امید پیشرفتی هر چند ناچیز زمینهایشان را با کمترین قیمت به تازه واردین که هیچ شناختی ازشان ندارند میفروشند و دل به آیندهای که آنان بهشان نوید میدهند میبندند. “خون به پا خواهد شد” قصه تلخ همیشگی تاریخ، زمین و فریب و استثمار است.
معرفی فیلم خون به پا خواهد شد ساخته پل توماس اندرسن سال ۲۰۰۷
معرفی فیلم خون به پا خواهد شد ساخته پل توماس اندرسن سال 2007Reviewed by زهرا آذر on Mar 4Rating: معرفی فیلم خون به پا خواهد شد ساخته پل توماس اندرسن سال 2007 | سینمایی | پیشنهاد کتاب کتابیسم شاید در نگاه اول شعار اصلی فیلم یا پایه های آن بر نهاد خانواده و فروپاشی و بی اعتباریاش در قرن بیستم بنا نهاده شده باشد. البته در " خون به پا خواهد شد " اش
0 Comments