معرفی فیلم تلما و لوییز ساخته ریدلی اسکات سال ۱۹۹۱

نگاهی به فیلم تلما و لوییز ساخته ریدلی اسکات در سال ۱۹۹۱٫ تغییر ذات سفر است. در سفر است که آدم‌ها از یکنواختی کسل کننده و یکدست هر روزه برای مدتی هر چند کوتاه می‌دهند تا نادیده‌ها را ببینند و ناشناخته‌ها را بشناسند. از این رو است که در تمامی فرهنگ‌ها و ادیان به سفر و خارج شدن از مدار روزمره‌گی توصیه شده و آن را مایه کشف ابعاد دیگر خود، زندگی و جهان به مردم معرفی کرده‌اند. سینما نیز به این مهم توجه زیادی داشته و فیلم‌های گوناگونی در ژانرها و سبک‌های متنوع با درونمایه سفر بر پرده نقره‌ای نشسته است. ریدلی اسکات، کارگردان انگلیسی سینمای هالیوود که بن مایه سفر را خوب می‌شناخت در سال ۱۹۹۱ دست به تولید فیلمی بسیار نزدیک به حقیقت زندگی و روح حاکم بر سفر زد و آن را تحت عنوان تلما و لوییز به دوستداران سینما عرضه داشت.
تلما و لوییز یک تریلر جاده‌ای کاملا رئالیسی و منطق با متن زندگی است. در عین حال که بیننده را یک نفس پای تک تک سکانس هایش میخکوب می‌کند، او را به اندیشه و کاوش ذهن بازیگرانش وا می‌دارد. بیننده به تلما می‌اندیشد، به افکارش، به گذشته‌اش و از خود می‌پرسد که چه می‌شود تا یک زن، زنی مثل تلما به یکباره تمام وابستگی‌ها، تعلقات و داشته‌های چند ساله‌اش را رها می‌کند و لاقیدانه و بی اجازه شوهر متعصب و خودخواهش تن به سفری دوستانه و متفاوت می‌دهد؟ چه بر سرش آمده که این طور راحت و بی خیال عنوان قاتل فراری را می‌پذیرد و سعی می‌کند از همه جوانب سفرش لذت ببرد و پس از مدتی علاوه بر انگ قاتل بودن عنوان سارق مسلح را هم مال خود می‌کند و تبدیل به یک دزد حرفه‌ای می شود؟! چه می‌شود که زنی مثل لوییز، پیش خدمت یک کافه که عشقی هم در زندگی‌اش دارد و قبل از آن یک زندگی معمولی را سپری کرده، او هم در این سفر تمام هست و نیستش را رها می‌کند، دست رد به سینه عاشق پاکباخته‌اش می‌زند و حتی جواهراتش را که نشانه پیوندش به زندگی گذشته‌اش است به پیرمرد بین راه می‌بخشد و او نیز عنوان قاتل و سارق فراری را جانانه یدک می‌کشد و جاده را به عنوان شاهراهی که او را به سرزمین موعود و خوشبختی در انتظار می‌رساند در می‌نوردد و باکی ندارد؟
در روح و روان این دو زن، این دو رفیق، چه می‌گذرد؟ گذشته چه برسرشان آورده و روحشان را چه دژخیم شومی اسیر خود کرده که حالا برای آزادی و جاودانگی در آینده این چنین دلیرانه کوه ها و جنگل ها و شهرها را پشت سر می‌گذارند و آینده را به نظاره می‌نشینند؟
فیلم تلما و لوییز در زمان خودش بسیار مورد تشویق و تحسین واقعا شد و جوایز متعددی را نیز از آن خود کرد. هر چند عده‌ای هم بودند که آن را فمنیستی و ضد مرد تلقی کردند و دست رد به سینه‌اش زدند، اما فارغ از تمام این داوری‌ها و تفاسیر تلما و لوییز را می‌توان از منظر روانشناسانه فیلمی بسیار قوی و درخور توجه دانست و برای کسب چنین موفقیت بزرگی به کارگردان و تمامی عواملش تبریک گفت. بازی بازیگران، نورپردازی و فیلم برداری، کارگردانی و گریم، همه و همه در سطح بسیار بالایی قرار دارند و جای ایرادی باقی نمی‌گذارند. درون دو بازیگر زن نقش اصلی استعداد بالقوه عجیبی نهفته شده که ریدلی اسکات به درستی آن را درمی‌یابد و به فعل تبدیل می‌کند. جالب است بدانید برد پیت که در زمان ساخت فیلم کم سن و سال بوده بازی جالبی از خود ارائه داده که تماشایی است.