بازمانده روز را باید به حق از آثار فاخر و گرانقدر ادبیات جهان به شمار آورد. روح انگلیسی و مغرورانه ی حاکم بر کتاب، زبان و لحن خشک و رسمی راویِ اول شخص به واسطه ی شغلی که سالیان سال است بدان مشغول می باشد، اطلاعات وسیع از جغرافیا و تاریخ که نشان از سطح کلان دانش پایهی خود نویسنده است و پرداخت روان و یکدست و در عین حال همه جانبهی عناصر داستانی که خوانش آن را تا بدین حد آسان و راحت مینماید، همه و همه از مختصات اصلی و چارچوبهای کلی این اثر است که منجر به دریافت مهم ترین جایزهی ادبی جهان، نوبل سال ۲۰۱۷ توسط کازئو ایشیگورو ژاپنی الاصل گردید. این کتاب، داستان چند روزی از زندگی پیشخدمت و یا به قول نجف دریابندری، مترجم محترم کتاب “باتلر” یک خانهی اشرافی در انگلستان است. باتلری به نام استیونز که در چند روزی که به مرخصی رفته، خاطراتش را به صورت یادداشتهای روزانه روایت میکند. در ضمن این روایت، خواننده پی میبرد که خانهی اشرافی لرد دارلینگتن به یک نفر آمریکایی (آقای فارادی) فروخته شده و این ارباب که مرد رقیق القلبی نیز هست به او پیشنهاد سفری چند روزه را داده است. استیونز یک پیشخدمت بسیار جدی، وظیفهشناس و به نوعی عصاقورت داده است. ایشیگورو در این رمان هم توانسته با مهارت هر چه تمام تر در جلدِ استیونز فرو برود و هم توانسته با حفظ فاصله از او، محیط و آدمهای دیگر را نیز به تصویر بکشد. این هنر ایشیگورو است که با این روش، خواننده بهطور همزمان از درون و بیرون به موقعیت استیونز اشراف کامل می یابد. موقعیت باتلری سرسخت و تک بعدی که آن چنان در کارش مغروق است که از درک دیگر جنبههای زندگی بی نصیب مانده و تنها به یک چیز می اندیشد: باتلر بزرگ شدن. دریابندری در این رابطه می گوید: (( تلاش او برای رسیدن به این مرتبه به قدری جدی است که از آن به هیچ چیز دیگری نمیپردازد؛ حتی وقتی که بخت به صورت دختر دل انگیزی درِ اتاقش را میکوبد، یا پدرش در بستر مرگ آخرین نفسهایش را میزند ))
از طرفی، در پسزمینهی روایت استیونز، بخش مهمی از تاریخ اروپا و جهان (سالهای قبل و بعد از دو جنگ جهانی) نیز روایت میشود. نجف دریابندری در این رابطه نیز مینویسد: (( خاطرات استیونز از دو نوع است: اول آنچه به خود او مربوط میشود، که داستان عشق ناکامی است که نهتنها به سرانجامی نرسیده، بلکه هرگز بر زبان هم نیامده است؛ دوم رویدادهای مهمی است که در سرای دارلینگتن (خانه ی لرد) زیر چشم نویسندهی خاطرات میگذشته ولی نویسنده زیاد از آنها سر در نمیآورده است؛ این رویدادهای تاریخی مربوطاند به تلاش محافل اشرافی و محافظهکار انگلستان در سالهای پس از جنگ جهانی اول برای کمک به نازیهای آلمان و سپس آشتیدادن دولت انگلیس با آلمان هیتلری پیش از شروع جنگِ جهانیِ دوم، و شکست این محافل پس از وقوع جنگ و پیآمدهای آن، از جمله برچیدهشدن بساطِ امپراتوری و از میان رفتن طبقهای که استیونز تمام عمرش را در خدمت آن گذرانده و معنای زندگیاش را در کیفیت اعلای این خدمت میدیده است. این لایهی ضخیم دیگری است که در زیر لایهی بیرونی داستان خوابیده و به واسطهی لایههای نازکتری با آن جوش خورده است.)) خلق این دو لایه توسط ایشیگورو البته بی دلیل صورت نگرفته و میتوان گفت که به هیچ عنوان از هم مجزا نیستند. چراکه همان لایهی تاریخی و سیاسیِ غالب داستان است که منجر به شکلگیری و آفرینش انسانی همچون استیونز میگردد. باتلری مطیع، وظیفه شنان و آداب دان که جز برای پاسخ گویی به نیاز اربابان و خدمترسانی آفریده نشده است. آن بستر سیاسی و تاریخی است که امثال استیونز را صرفا برای بهره کشی و سود جویی و تحقیر در دامان خود میپروراند و تنها و تنها به سوداها و مطالبات بزرگ جهانی خود میاندیشد. اما استیونز با وجود آنکه به این مسئله خوب واقف است باز هم خصلت نوکرمآبی و چاکرمنشی خود را میپسندد و در صدد تغییر بر نمیآید. او آنچه هست را یک فضیلت نسبت به باقی آحاد جامعه میداند و خیلی هم راضی و خشنود است.

در دلبازمانده روز طنز ملایمی نیز نهفته است و ایشیگورو بهخوبی توانسته در جایگاه راوی که همان استیونز است، با وجود تظاهر به جدیت و نوعی روحیهی پدرسالاری وجه کمیک داستان را نیز خیلی زیرکانه و ظریف به خواننده نمایش دهد.
0 Comments