استیو تولتز نویسنده شهیر استرالیایی با کتاب جزء از کل شروع فوقالعاده موفقی برای خود در دنیای ادبیات رقم زد. اولین کتاب او به لیست نهایی نامزدهای جایزه بوکر در سال ۲۰۰۸ راه یافت و در همان سال نام وی در میان نامزدهای جایزه کتاب اولیهای گاردین عنوان شد. جزء از کل با استقبال عمومی زیادی در سراسر جهان روبهرو شد و این موضوع سبب شد که همگان استیو تولتز را نویسندهی جوان بااستعدادی بدانند که از این پس باید در انتظار چاپ کتابهای بعدیاش بنشینند.
تولتز متولد سیدنی است و در سواحل شمالی آرام سیدنی بزرگ شده است. پدر و مادرش در زمینه حقوق خانواده و حقوق تجارت فعالیت داشتهاند. استیو تولتز در کشورهای گوناگونی زندگی کرده است از جمله کانادا، آمریکا، اسپانیا و فرانسه. از اینرو او ذاتاً بیقرار است و مکان زندگیاش را مدام تغییر میدهد. در حال حاضر به همراه همسر و پسر کوچکش در بروکلین زندگی میکند. پدربزرگ و مادربزرگهای او از کشورهای لتونی، لهستان، فلسطین و نیوزلند بودهاند! او در پاسخ به این سوال که آیا شوخ طبعی و حساسیت یهودیها را به ارث برده است میگوید که بیشتر به میراث فرهنگ اعتقاد دارد تا میراث خانوادگی. او آثار وودی آلن، فیلیپ راث و سال بلو را مطالعه کرده است و به عقیدهی تولتز این نویسندگان بیشتر از اجدادش بر او تأثیرگذار بودهاند.
استیو تولتز همچنین میگوید مردم گریزی که اغلب شخصیتهای داستانهای او از خود نشان میدهند در واقع بخش تاریکی از شخصیت خود اوست. او این ویژگی را در اندازهای اغراقشده برای مقاصد داستانیاش استفاده میکند و همچنین سایر شخصیتها در واقع ملقمهای الهامگرفته از انسانهای واقعی هستند و این در حالی است که هیچیک از آنها خودشان را در آن نقشها شناسایی نمیکنند. تولتز همچنین امیدوار است آنچه را که میخواهد در مورد هستی بشریت انتقال دهد را در خلال شخصیتهایش بیان کند.
در سال ۲۰۰۴ استیو تولتز حین قدم زدن در خیابانهای پاریس دچار خونریزی ناگهانی ستون فقرات شد و در پی آن توانایی حرکت را از دست داد و فلج شد. تیم پزشکی در ابتدا علت این عارضه را تشخیص نمیدادند و نمیدانستند که عدم توانایی حرکت دائم خواهد بود یا بهبود مییابد. پس از مدتی که در بیمارستان تحت نظر بود پزشکان به او گفتند که این موضوع میتواند مشکلی باشد او ابه طور مادرزادی داشته و اکنون نمود پیدا کرده است. بازیابی قدرت حرکت بدون نیاز به کمک از او مدتی زمان گرفت و پس از بهبود تولتز با خود عهد بست که زمانی در مورد شخصیتی مینویسد که دست کم مدتی را روی ویلچر گذرانده باشد. تأثیرات روانی این اتفاق در صفحه صفحه کتاب جدید او، شن روان قابل لمس است.
شن روان که در سال ۲۰۱۵ منتشر شده است همانند جزء از کل، بهره گرفته از زمینههای فلسفهای در دل داستانهای اجتماعی است.
برای آشنایی بیشتر با کتابهای این نویسنده میتوانید بر روی اسامی هر یک از کتابها کلیک نموده و متن معرفی کتاب تهیه شده توسط کتابیسم را مطالعه نمایید، همچنین برای خرید کتابهای این نویسنده میتوانید بهه کتابفروشی اینترنتی کتابیسم مراجعه کنید.
من هردو این کتاب هارو خوندم.با یک دیدگاه منطقی و بدون هیجان،باید گفت هردو جذاب و هیجان انگیز هستند.
از طرف دیگه،اعتراف میکنم جز از کل انچنان من رو مسحور کرده بود؛که_وقتی ریگ روان رو خریدم_ انتظار یک شاهکار خارق العاده دیگه رو میکشیدم و متاسفانه به مراد دلم نرسیدم.
اما اونچه که مهمه و در ابتدا هم بهش اشاره کردم؛قوی بودن هردو داستان_چه از نظر شخصیت پردازی چه ساختار داستانی_هست.
در هر صورت امیدوارم لذت ببرید.
من تا الان تقریبا نصف جزء از کل رو خوندم و صادقانه بگم که نمیتونم نبلعمش!
انگار یکی داره روح منو جراحی میکنه!
بیشتر کتاب جزء از کل را خوانده ام. ذهن نویسنده بسیار خلاق ، توانا و شوخ می باشد بطوریکه وقتی کتاب را میخوانم تقریبا از پیرامونم جدا شده و در فضای داستان های هیجان انگیز آن قرار میگیرم. نگاه فلسفی نویسنده از زاویه ای بسیار متفاوت و با اعماق مختلف می باشد.
هر کی نخونده نصع عمرش بر باده 😀😀😀
جز از کل بهترین کتاب هست و متاسفم که چرا نوبل نگرفته تا حالا، هیچ کتابی هنوز در این حد نخوندم