((و حالا کلاریسا در التزام رکاب نخست وزیرش در اتاق میرفت، جست و خیزکنان، پرتلألو، با وقارِ موهای خاکستریاش. گوشواره به گوش داشت، و لباس نقرهای – سبزی چون پریان دریایی پوشیده بود. گویی بر موجها آرام میدوید و گیسوانش را میبافت، هنوز این استعداد را داشت؛ استعداد بودن؛ وجود داشتن؛ جمع بندی همه چیز در لحظه به هنگام عبور؛ چرخید، شالش در لباس زنی دیگر گیر کرد، آزادش کرد، خندید، و همهی اینها با راحتی تمام و حالت موجودی غوطهور در محیط طبیعیاش …))
جملات فوق متعلق به یکی از بزرگترین و شاخصترین آثار ادبی جهان “خانم دلوی” اثر “ویرجینیا وولف” (۱۸۸۲-۱۹۴۱) است. این اثر که به شیوهی روایی “جریان سیال ذهن” و غیر خطی (استفاده ی مدام از فلاش بک) روایت شده، زندگی زنی با نام کلاریسا دلوی را در طول یک روز از روزهای بعد از جنگ جهانی به تصویر میکشد.
شیوهی جریان سیال ذهن یک شیوهی مدرن روایت داستان است که ویرجینیا وولف در کنار نامهای بزرگی چون جیمز جویس، مارسل پروست، هنری جیمز و ویلیام فاکنر از مبتکران و آفرینندگان آن به حساب میآیند.
در این روش از روایت، تمامی قواعد و هنجارهای سنتی داستان نویسی به هم میریزد و آنچه اولویت مییابد محتویات ذهنی شخصیتهاست، یعنی افکار، خاطرات، بینشها و احساسات شخصیتها که بیپرده و صریح، طی یک مکاشفهی درونی بر پهنهی کاغذ مینشیند. نویسنده در سبک روایت سیال ذهن میکوشد به جای توصیف وقایع در تجربیات ذهنی شخصیتها و فرآیند خلق داستان سهیم شود. از این رو در آن دیگر مثل آثار کلاسیک از روابط علت و معلولی و زمان خطی و تقویمی خبری نیست بلکه زمان داستان زمان ذهنی است و روایت در هر لحظه، از حادثهای به حادثهی دیگر و از تصویری به تصویر دیگر میجهد و کانون روایت مدام در حال جا به جایی است.

ویرجینیا وولف که از محوریترین و اصلیترین چهرههای محافل ادبی و روشنفکری لندن در سالهای بین دو جنگ جهانی بود، هم در خانم دلوی و هم در سایر آثارش از جمله موجها، به سوی فانوس دریایی و اتاقی از آن خود به مهمترین دغدغههای زمانهاش – که البته دغدغهی عصر و زمانهی ما هم هست- یعنی مسئلهی زنان و کمبودها و مصیبتها و نابسامانیهایشان پرداخته و آنها را به چالش کشیده است. روح فمنیستی و تلاش برای احقاق حقوق زنان و نقد جامعهی انگلیسی در تمام آثار او جاری و ساری است.
0 Comments