معرفی کتاب کتاب ویران نوشته ابوتراب خسروی


0
معرفی کتاب کتاب ویران نوشته ابوتراب خسرویReviewed by آیلار بهرامی on Aug 3Rating:

کتاب ویران اثر نویسنده بی نظیر فارسی زبان ساکن شیراز، ابوتراب خسروی است. از دیگر آثار این نویسنده می توان به مجموعه داستان دیوان سومنات، رمان هاویه، ملکان عذاب و رود راوی اشاره کرد. خسروی که از نویسنده های جریان ساز و خلاق معاصر ایران است، همواره توانسته در هر اثر خود، چه مجموعه داستان باشد و چه رمان، توقعات مخاطبان خود را برآورده کند. هر اثر وی برای خواننده بسیار جذاب است و به نوعی مهر ابوتراب خسروی را بر خود دارد. او طوری دست به قلم می شود و به خلق آثارش می پردازد که هیچ کس دیگری،‌ هرگز نمی تواند اثری شبیه به آثار او خلق کند.

کتاب ویران خسروی اثر فاخری است. این مجموعه داستان که متشکل از ۸ داستان کوتاه جادو کننده است،‌ برنده جایزه بهترین مجموعه داستان سال های ۸۹-۱۳۸۸از بنیاد گلشیری شد.

کتاب ویران اثری پست مدرن است. او در این اثر به مسائلی چون عشق، مرگ، زندگی و تداوم نسل پرداخته است.

داستان اول این مجموعه که تفریق خاک نام گذاری شده است، ماجرای پدر و پسری را روایت می کند. پدری که صاحب مال و مکنت فراوانی است و از پسر خود می خواهد که از اموال و املاک وی به خوبی مراقبت کند. از روایت داستان کمی که می گذرد،‌خواننده متوجه می شود که هنوز هیچ پسری به دنیا نیامده است و همین موضوع باعث کشش دو چندان داستان برای خواننده می شود.

داستان دوم،‌ داستان پیک نیک است. داستانی که در باغی بسیار بزرگ روایت می شود. باغی شلوغ و پر رفت و آمد. داستان با مرگ مشکوک پدر و کشف جنازه اش توسط یکی از عمو زاده ها آغاز می شود داستان با ظن اهالی آن باغ بزرگ به فرزند مقتول ادامه می یابد. در ادامه خواننده متوجه شمایل هایی از مقتول می شود که در باغ حضور دارند، شمایل هایی از مقاطع زمانی مختلف وی که هر کدام مطابق با عادت های زمانی مقتول رفتارهایی می کنند. پسر مقتول معتقد است قتل کار یکی از همین شمایل هاست.

داستان بعدی که همان داستان سوم است،‌ داستان مرثیه باد است که بسیار داستان دلنشین و ملموسی است. نویسنده داستان سربازی به نام منصور  را بازگو می کند که در دوران سربازی همسرش اشرف به ملاقاتش می آید و با یکدیگر گفت و گو می کنند. از یک زمانی به بعد، یعنی از وقتی که منصور در خلال دوره سربازی اش به منطقه اعزام میشود باز خواننده شاهد ملاقات ها و گفت و گوهای آن دو با یکدیگر نیز است. منصور اشرف را در قاب پنجره ای می بیند که و با او صحبت می کند. اشرف روزی به او می گوید که صاحب فرزندی شده است. خواننده با خواندن این داستان به ادامه یافتن زندگی در ذهن منصور پی می برد. سربازی که خیال زندگی با همسرش را از راه دور را در سر دارد.

داستان چهارم، داستان قاصد است. داستان دختری بیست ساله است که کیف و کتابش را برداشته، از خانه بیرون زده و دیگر هیچ وقت باز نگشته است. حالا که داستان روایت می شود بیست سال از گم شدن ناهید گذشته است اما مادر قصه همچنان به هر دری می زند تا از دخترش خبری بگیرد. راوی داستان یکی از برادرهای ناهید است که در جای جای قصه به شرح اوضاع خانواده اش و چگونگی عادت کردنشان به نبود ناهید در سال های دوری او می پردازد. این داستان به خوبی به مفهوم امید پرداخته است. مادر ناهید امیدوار است که می تواند از ناهید خبری بگیرد به همین خاطر پیش فال گیری به نام بلقیس می رود تا از طریق وی از اوضاع و احوال دخترش با خبر شود.

یک داستان عاشقانه پنجمین داستان این مجموعه خواندنی است. راوی داستان ماجرای عشق عمویش داوود و دختر عمه اش زهره را به خواست داوود می نویسد. راوی هیچ وقت عمویش را ندیده است و تنها در مراسم تدفین و وقتی جنازه اش داوود به ایران می رسد، در واقع جسد او را می بیند. هرچه راوی نوشته است، تمام چیزی است که از اهالی خانواده اش در خصوص رابطه زهره و داوود شنیده است.

بهترین داستان این مجموعه به نظر خود من،‌ داستان رویا یا کابوس است. داستان به شرح زندگی مامور اجرای حکم اعدامی می پردازد که ماهی چند بار برای اجرای حکم و بردنش به قرارگاه به دنبالش می آیند. او از زن و بچه اش که بسیار به هم وابسته اند جدا می شود و به محل اجرای حکم می رود. در قرارگاه در اتاق خود منتظر می ماند تا برای اجرای حکم صدایش کنند. در یک شبی او قبل از اجرای حکم دوش می گیرد و وقتی از حمام بیرون می آید قصه شکل دیگری به خودش می گرد. خواننده با داستانی دیگری مواجهه می شود که در آن مامور به ماموریت در شهر دیگری اعزام شده است. در خلال داستان متوجه می شویم که او در خانه ای اقامت داده شده است و باید با زنی که او نیز مامور است به عنوان زن و شوهر با هم زندگی کنند و تمام حرکات و سکناتشان به زندگی زناشویی یک زوج مطابق باشد. خرده روایت ها و ماجراهایی که این دو از خود برای یکدیگر تعریف می کنند به داستان جذابیت بسیار زیادی بخشیده است.

داستان هفتم این مجموعه داستان آموزگار است. رای داستان آموزگاری که به جایی به نام رمشگ رفته است، تا حالات انسانی را به اهالی آنجا آموزش دهد. رمشگ جایی ناشناخته است که هیچ کسی آنجا را نمی شناسد با این اوصاف آموزگار خود را به آنجا می رساند.

داستان ویران، اخرین داستان این مجموعه است. داستان آخر به خوبی یک فرا داستان را برای خواانده می سازد. داستانی درباره داستان. به نظر من درآوردن و خلق این نوع داستان کار بسیار سختی است که ابوتراب خسروی به خوبی از پس آن بر آمده است.

کار نشر این اثر نویسنده را نشر چشمه به عهده داشته است.

 

 

 


Like it? Share with your friends!

0

0 Comments

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.