توماس هاردی چهاردهمین رمان خود جود گمنام را ابتدا در سال ۱۸۹۵ به صورت سریالی در یک مجله به چاپ رساند. سپس در نوامبر همان سال داستان در قالب یک کتاب به چاپ رسید. داستانهای کوتاه و رمانهای قبلی شاید به جز رمان تس از خانواده دوربرویل ( به دلیل محتوای جنسی صریح آن) همگی محبوب و معروف بودند. جود گمنام هم مانند تس خوانندگان و منتقدان را به دلایل مشابه از جمله محتوای جنسی و انتقادات تند در مورد مسیحیت و ازدواج به چالش کشید. اسقفِ ویکفیلد نسخههایی از این کتاب را در ملا عام سوزاند و به تعداد زیادی از کتابخانهها بخشنامه شد تا این کتاب را در قفسههای خود قرار ندهند، اقدامی که باعث میشد بسیاری از خوانندگان که معمولاً کتابهای خود را از کتابخانهها تهیه میکردند، از دسترسی به کتاب محروم شوند. توماس هاردی از سراسر جهان نامههای سرشار از نفرت دریافت کرد و باقی عمر خود را به نوشتن نمایشنامه و شعر پرداخت.
در آغاز داستان جود فاولی پسر بچهای یازده ساله است که رویای درس خواندن در دانشگاه را در سر دارد اما جود کودکی یتیم است و توسط عمه خود بزرگ شده است و مشکلات مالی این اجازه را به وی نمیدهد، وی مجبور است که کار کند و تبدیل به سنگ تراش ماهری میشود. او عاشق دختر جوانی به نام آرابلا دان میشود و ازدواج با او، جود را از هدف اولیه خود که ورود به دانشگاه بود دور میکند و او درمییابد که برای ثبت نام در دانشگاه انگیزه و اشتیاق کمی دارد.
مذهب نقش مهمی در زندگی جود ایفا میکند به ویژه در دوران جوانی او، اولین رویای او رفتن به کریستمینیستر و تبدیل شدن به یک محقق کلاسیک است، و دلیل او برای اینکار دنبال کردن اهداف مذهبی خود است. او حتی تصمیم میگیرد که روزی اسقف شود. با مسن تر شدن جود، مذهب به روشی کاملا متفاوت همچنان زندگی او را در بر میگیرد. از نظر اخلاق دینی، زندگی و روابط او تبدیل به گناهی مداوم میشود.
احساس تنهایی بیش از حد و جدا ماندن از جامعه نیز در رفتار چندتن از شخصیتهای داستان به وضوح دیده میشود. جود همواره احساس تنهایی میکند و شاید همین احساس اکثر روابط و تصمیمات او را شکل میدهد. البته غلبه کردن بر این احساس و کنار آمدن با آن مقدار زیادی از کنشهای کتاب را به وجود میآورد.
نکته قابل توجه دیگر در رابطه با این رمان زاویه دید راوی است که برای زمان هاردی متعارف بوده است. راوی این داستان سوم شخص متغیر که اغلب حول شخصیت جود متمرکز میباشد اما گاهی به کاراکترهای دیگر هم منتقل میشود. اما از نظر تاریخی او این دید را به عنوان یک تکنیک توسعه نمیدهد کاری که نویسنده معاصر او یعنی هنری جیمز انجام داد.
کتاب گرچه به دلیل انتقادات تندی که بلافاصله بعد از چاپ دریافت کرد در تجدید چاپهای بعد از آن تغییرات زیادی نمود، اما داستان سرگذشت جود و تغییرات بیشمار او از لحاظ اخلاقی و باورهای درونی یکی از شاهکارهای ادبیات انگلیسی را به وجود آورده است.
خیلی زیبا