کتاب گرسنگی سرگذشتنامهای از رکسان گی؛ نویسنده، مدرس و نظریهپرداز فمینیست آمریکایی-هائیتایی است. رکسان گی با انتشار کتاب فمینیست بد به شهرت زیادی دست یافت و از آن به بعد به عنوان یکی از مطرحترین صاحبنظران فمینیست عصر حاضر شناخته میشود. رکسان گی همچنین مدافع حقوق زنان سیاهپوست و زنان با هویتهای جنسی گوناگون هم هست. کتاب گرسنگی در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و به عنوان یکی از بهترین سرگذشتنامهها با استقبال منتقدان و خوانندگان روبرو شد. کتابیسم خواندن کتاب گرسنگی را به افرادی پیشنهاد میشود که: به دنبال آشنایی بیشتر با ادبیات فمینیسم در سالهای اخیر هستند، از خواندن زندگینامه فردی که شکست خورده اما در نهایت بر سرخوردگیاش غلبه میکند و جایگاهش را در جامعه پیدا میکند لذت میبرند، به دیدگاههای نوین در رابطه با پذیرش افراد با شرایط فیزیکی و روانی متفاوت اهمیت میدهند و به طور کلی دنبال خواندن کتابهای جدید هستند.
کتاب گرسنگی با عنوان فرعی سرگذشت بدن (من) شرح حالی است از آنچه از کودکی تا کنون بر بدن نویسنده تحمیل شده است، رنجها و دردهایی که برای او باقی گذاشته است و درسهایی از زندگی اجتماعی که به واسطهی این بدن آموخته است. رکسان گی نوشتن کتاب گرسنگی را سختترین کاری میداند که در عمرش انجام داده چون در این کتاب ضعفها و رازهایی را برملا کرده که سالیان سال بار آنها را با خود به دوش کشیده و با نوشتن این کتاب خود را در برابر همه کسانی که آن را میخوانند عریان و بیدفاع کرده است.
رکسان گی آشکارا از چاقی مفرط رنج میبرد و در کتاب گرسنگی این معضل را با موشکافی بررسی کرده است. او در نوجوانی مورد آزار جنسی گروهی قرار گرفته است، شرح ماجرا که هم بازگو کردن آن برای نویسنده بسیار دردناک است و هم دانستن آن برای خوانندگان؛ در کتاب آمده است. پس از این حادثه او دچار آسیب روحی یا روان زخمی میشود. خوردن افراطی و چاق شدن واکنشی است که او به این مشکل نشان میدهد، با چاق شدن سعی میکند مورد توجه مردان قرار نگیرد و از نظر آنها غیرجذاب و نفرتانگیز باشد. در مقطعی از زندگی درس و دانشگاه را رها میکند، ناپدید میشود دست به انتخابهای ناعاقلانه میزند ولی به کمک خانوادهاش به زندگی بازمیگردد. سایه اتفاق شومی که در نوجوانی برای او افتاده هرگز او را رها نمیکند و تمام زندگی او تحت تأثیر این موضوع قرار میگیرد.
در ادامه رکسان گی از محدودیتهایی میگوید که به عنوان یک فرد چاق با آنها درگیر است. اینکه طراحی در اماکن عمومی جوابگوی سایز او نیست و حضور در اماکن عمومی همیشه برای او مشکلآفرین است انگار که او لایق حضور در میان سایرین نیست و اینکه صنعت لاغری و تبلیغات چطور افراد چاق را وصلهی ناجوری برای جامعه میداند و تأثیر آنها بر ذهنیت مردم باعث میشود در اغلب مواقع او با ظاهر خارج از عرفش قضاوت شود. باور عمومی بر آن است که یک زن نباید تا این اندازه فضا اشغال کند و او در جامعه به خاطر ابعاد بزرگش با نگاه، سخن و رفتار سایرین مورد شماتت قرار میگیرد و به عنوان فردی که شایسته دوست داشته شدن و احترام است در نظر گرفته نمیشود.
کتاب گرسنگی – سرگذشت بدن (من) به قلم رکسان گی در ایران با دو ترجمه انتشار یافته است. با ترجمه خانم نیوشا صدر، انتشارات چترنگ و ترجمه آقای میعاد بانکی، انتشارات کتاب کولهپشتی. بخشهایی از هر دو ترجمه در ادامه ارائه شده است تا انتخاب از میان این دو ترجمه برای علاقمندان به خواندن این کتاب آسانتر باشد.

ترجمه خانم نیوشا صدر- نشر چترنگ:
داستان بدن من داستانی دربارهی پیروزی نیست. خاطرهای از کاهش وزن نیست. تصویری از نسخهی باریک اندامم، بدن قلمیام آن سوی جلد این کتاب، در حالی که در پاچهای از شلوار جین دورهی چاقیام ایستادهام، نخواهد بود. این کتابی انگیزهبخش نیست. من صاحب بینشی قدرتمند نیستم که بدانم برای فائق آمدن بر بدنی متمرد و اشتهایی سرکش چه لازم است؟ داستان من داستان موفقیت نیست. داستان من صرفاً داستانی واقعی است.
ترجمه آقای میعاد بانکی- نشر کتاب کولهپشتی:
داستان بدن من داستان پیروزی نیست. این سرگذشتنامهای دربارهی کاهش وزن نیست. در این کتاب تصویری از لاغری من، از اندام ظریفم آراستهشده روی جلد این کتاب، به همراه خودم که درون یکی از پاچههای شلوار جین گشاد قدیمیام ایستادهام وجود نخواهد داشت. این کتابی نیست که انگیزه دهد. من هیچگونه بینش قدرتمندی نسبت به اینکه چه چیزی میتواند بدنی سرکش و اشتهایی سرکش غلبه کند ندارم. داستان من داستان موفقیت نیست. داستان من، به سادگی، داستانیست حقیقی.
قسمتی دیگر از کتاب؛
ترجمه خانم نیوشا صدر- نشر چترنگ:
وقتی اضافهوزن دارید، بدن شما از بسیاری جهان موضوعی میشود برای ثبت عمومی. بدن شما پیوسته و آشکارا در چشم است. مردم روایتهای مفروض خودشان را دربارهی بدنتان بیان میکنند و مطلقاٌ علاقهای به دانستن حقیقت بدنتان، هر آنچه ممکن است باشد، ندارند.
ترجمه آقای میعاد بانکی- نشر کتاب کولهپشتی:
وقتی اضافهوزن داری، بدنت از بسیاری جهات مورد توجه عموم قرار میگیرد. بدنت پیوسته و آشکارا در معرض دید است. مردم داستانسراییهای فرضیشان را به بدنت نسبت میدهند و هیچ علاقهای به حقیقت بدنت ندارند، حالا آن حقیقت هر چه میخواهد باشد.
و قسمتی دیگر؛
ترجمه خانم نیوشا صدر- نشر چترنگ:
سالها پیش به خودم گفتم روزی فرا خواهد رسید که دیگر این خشم خاموش اما بیانتها را به خاطر آنچه دیگران به من تحمیل کردهاند حس نخواهم کرد. که بیدار خواهم شد و خبری از بازگشت خاطرات نخواهد بود. که بیدار شدنم با اندیشیدن به تاریخچههای خشونتم همراه نخواهد شد. بوی تخمیر آبجو را استشمام نخواهم کرد و برای لحظهای، برای چند دقیقهای، برای چند ساعتی فراموش خواهم کرد که کجا بودم و فکرهای دیگر و دیگر و دیگر. آن روز هرگز فرانرسیده و دیگر انتظارش را نمیکشم.
ترجمه آقای میعاد بانکی- نشر کتاب کولهپشتی:
سالها پیش، به خودم گفتم یک روز از این خشم بیصدا ولی پایدار که حاکی از چیزیست که دیگران بر سرم آوردند دست برمیدارم. از خواب بیدار میشوم و دیگر به یاد گذشته نمیافتم. از خواب بیدار میشوم و به داستانهای خشونتآمیزم فکر نمیکنم. بوی خمیرمانند آبجو به مشامم نمیرسد و برای لحظهای، برای دقایقی، برای ساعاتی، یادم میرود که کجا هستم. و و و. آن روز هرگز نرسید، یا نرسیده، و دیگر هم منتظرش نیستم.
کاره بسیار زیبا و ارزشمندی بود.
هر دو این ناشر ها کارشان خوبست . به امید روزی که مردم وطنم با کتاب آشتی کنند.
ممنون از معرفی این کتاب