هرمان هسه در سال ۱۹۴۶ به خاطر نوشتههای الهام بخشش که با سرزندگی و شجاعت، آرمانهای باستانی بشردوستانه و کیفیت بالای سبکش را به تصویر میکشد؛ به جایزه نوبل دست یافت. این شاعر و نویسنده آلمانی به عنوان یکی از پرطرفدارترین نویسندگان آلمانی زبان قرن بیستم انتخاب شده است و آثارش همزادی روح و طبیعت و همچنین بدن در مقابل ذهن را به تصویر میکشد. او کاوشهای روحانی خارج از محدودیتهای جامعه را از مباحث اصلی کتابهایش قرار داده است.
هسه در خانوادهای مذهبی رشد کرده بود و پدر و مادرش هر دو از مبلغین مذهبی در هندوستان بودند، اما انتظار آنها مبنی بر پیروی پسرشان از سنت خانوادگی به وقوع نپیوست و هرمان هسه اندکی پس از ورود به مدرسه مذهبی، از آنجا متواری شد و این سرآغاز بحران جدی در زندگی وی بود که موجب شد مدتی تحت مراقبتهای روانی قرار گیرد. پس از این تجربه ناخوشایند او به کارهای متنوعی از جمله ساعت سازی و کتاب فروشی پرداخت. او در کتابفروشی موظف به سازماندهی و آرشیوبندی کتابها بود و بعد از اتمام کار و روزهای تعطیل او تمام وقت خود را صرف خواندن کتابهای مختلف به خصوص در مبحث فلسفه میکرد.
اولین مجموعه شعرهای منتشر شده از او با استقبال عموم مواجه نشد اما پس از انتشار اولین رمانش شهرت به او رو کرد و با هر کتاب او به کشورهای بیشتری در دنیا شناسانده شد با این وجود تنها پس از مرگش بود که این شهرت گسترش چشمگیری یافت. آثار هسه اکثراً برگرفته از تجربیات شخصی و ادراک او از محیط پیرامونش میباشد. وی به فلسفهی هندی و آیین بودایی توجه زیادی نشان میداد و ریشهشناسی مذاهب شرق و غرب از موضوعات مورد علاقهاش در نوشتن کتاب بوده است. تأثیر طبیعت محل زندگیش در دوران کودکی از ویژگیهای بارز آثارش میباشد. اکثر شخصیتهای داستانهای هسه افرادی پریشان و سرگشته در جستوجوی هویت و ارزشها میباشند.
کتابهای بسیار زیادی هرمان هسه در ایران ترجمه شده و به چاپ رسیده است و از دیرباز یکی از مورد توجهترین نویسندگان به شمار میرفته است. از این میان میتوان به عناوینی چون گرگ بیابان، دمیان، سیذارتا، نارتسیس و گلدموند، بازی مهره شیشهای، پیتر کامنتسیند و اگر جنگ ادامه یابد را نام برد.