اعترافات – سینمای شرق آسیا از جهاتِ گوناگونی با سینمای اروپا و آمریکا متفاوت است و امضای خاصِ خودش را پای آثارش دارد؛ با این همه در خودِ شرق نیز، مابین سینمای کره و ژاپن تفاوتهای عمدهای وجود دارد. اگر سینمای کرهجنوبی نوکِ پیکانِ انتقادش را به ساختارهای معطوف به قدرت، سیاست، خانواده، جامعه و… میگیرد، ژاپن کمی نوکِ پیکانش را بالاتر گرفته و ذاتِ هستیشناسانهی زندگی بشری را هدف میگیرد.
اعترافات فیلمی متفاوت در ژانر جنایی است. فیلم در یک کلاس درس آغاز میشود. معلم علیرغم آنکه بچهها به حرفهایش هیچ توجهی نمیکنند. کلمهی «زندگی» را روی تابلو مینویسند و اعلام میکند که میخواهد دربارهی زندگی با بچهها صحبت کند و یادآور میشود این آخرین جلسهای است که سر کلاس آنها میآید.
اعترافات فیلمی است سرشار از تصاویری که بهنظر به اصلِ فیلم بیربط میرسند و حتی در ابتدا برای مخاطب بدل به فیلمی سخت میشود، اما اگر تا پایانِ اپیزود نخست که اعترافات معلم است تحمل کنید، با ساختار فیلم آشنا خواهید شد و با آن کنار خواهید آمد. فیلم با تصاویرش، کاری میکند که مخاطب نیز مانند بچههای کلاس، به حرفهای معلم توجهی نکنند. مخاطب درگیر تصاویر میشود و اعترافات را فراموش میکند، اعترافاتی که قرار است تصویری از ارزش و اهمیتِ زندگی را برای بچههای کلاس و برای مخاطب فیلم بسازند.
اعترافات پیش از زیرلایههای عمیقش که مفهومِ زندگی و ارزشمندی آن را بهچالش میکشد، داستانِ جذابی نیز دارد. ماجرای فیلم، ماجرای قتلِ یک کودک هشت ساله است که بهدست دو نوجوانِ زیر پانزدهسال به قتل رسیده و حالا معلمِ ابتدای فیلم با نقشهای حساب شده میخواهد با روشِ خودش، انتقامِ مرگِ دخترِ بیگناهش را از بچههای کلاس که قاتلِ دختربچهاند، بگیرد.
اعترافاتنگاهی عمیق و انتقادی به مفهومِ زندگی میاندازد، نگاهی که شاید در مرحلهی نخستِ فیلم چندان به چشم نیاید اما با کمی دقیق شدن روی صحنهها، دیالوگها و حتی مسیرِ اصلی داستانِ فیلم متوجه میشویم که تمام اتفاقات جنایی فیلم، فقط و فقط بهانهای است برای بهتصویر کشیدنِ ارزش زندگی و درعینِ حال به استهزا گرفتنِ همان ارزش. فیلم، تا آخرین سکانس نمیتواند خودش را به یکی از دو سوی این دیوار بکشاند که آیا: زندگی ارزشمند است یا خیر!
اعترافات با بهانه قرار دادنِ قتلِ یک کودک، با بهانه قرار دادنِ قاتلانِ نوجوان و بهانه قرار دادنِ انتقامگیرانِ بزرگسال، تمامِ ساختار زندگی را از کودکی تا بزرگسالی زیر سوال میبرد. انگار در همان حال که زندگی ارزشمندترین چیزی است که از کودکی با آن سروکار داریم، آن را نادیده گرفتهایم؛ انگار اگر معتقد بودهایم زندگی با ما سر شوخی دارد، زندگی نیز معتقد است که ما با او سر شوخی داریم. اعترافات با این محتوا تا جایی پیش میرود که در آخرین دیالوگ فیلم، معلم به شاگردش میگوید: «شوخی کردم!» و ما، هرگز نمیفهمیم که چه چیز را شوخی کرده است؟ انتهای ماجرا را؟ ابتدایش را؟ بخشهایی از میانهاش را؟ یا نه، تمامِ فیلم، تمام زندگی را شوخی کرده است!
عنوان: اعترافات/ Confessions
سال ساخت: ۲۰۱۰
کارگردان: تتسویا ناکاشیما/ Tetsuya Nakashima
زمان: ۱۰۶ دقیقه
بازیگران: Takako Matsu/ Ai Hashimoto/ Yukito Nishii
فوق العاده ، میخکوب کننده ، استثنایی ، غرب نخواهد توانست فیلم به این نابی رو بسازه