بابیت، هشتمین رمان سینکلر لوئیس در ۱۹۲۲ با حدود ۴۰۰ صفحه منتشر شد. کتاب به سرعت به یکی از پرفروشها تبدیل شد و کلمه بابیت به زبان عامیانه وارد شد که معنای ” شخصی که در کسب و کاری مشغول است و بی فکرانه خود را با استانداردهای طبقه متوسط تطبیق میدهد” را در بر دارد. بابیت در طول دهه۱۹۲۰ و در عصر جاز رخ میدهد. در آمریکای بعد از جنگ جهانی اول که از نظر مادی و معنوی فاسد است. به لحاظ سیاسی این کشور با ترس از انقلاب کمونیستی در شوروی، و بدگمانی به سرخها روبرو شده بود.
رمان پیرامون جورج اف بابیت مرد ۴۶ ساله آمریکایی و فروشنده املاک و مستغلات که در شهر زنیت در غرب میانه زندگی میکند، است. او فردی موفق است کسبوکار پر رونق، همسر و سه فرزند دارد. مالک خانهای بسیار زیبا، ماشین و تمام امکانات مدرن زندگی است. با این وجود بابیت عمیقا ناراضی است، خانوادهاش او را خشمگین میکنند و حس پوچ بودن زندگیش را دارد. او دائما در رویای دختر جوان افسون گری است که با او آزاد و شاد باشد و به هر زن جوانی که میبیند، توجه زیادی نشان میدهد. او تصمیم می گیرد سفر کوتاهی به مین داشته باشد تا از زن و سه فرزندش فرار کند و در این سفر پل ریسلینگ دوست نزدیکش که اتفاقا او هم از شغل و ازدواجش ناراضی است، او را همراهی میکند. بعد از بازگشت و زندانی شدن پل به دلیل قتل زنش زیلا، بابیت تصمیم میگیرد تا زندگی خود را به صورت جدی تغییر دهد.
در بابیت، لوئیس دنبالهای از ناآرامیهای سیاسی و شخصی و همچنین شورشهای اجتماعی آن دوران درست میکند. شخصیتها شامل افراط گرایان سیاسی و همچنین کسانی که با بی اعتمادی طرف مقابل روبرو هستند، میگردد. سنکا دوان، آزادی خواه مترقی رمان، از طرف افراد با نفوذ جامعه در لیست سیاه قرار دارد. هنگامی که بابیت به صورت ناگهانی از دوان و سیاستهای آزادی خواهان حمایت میکند، این مردان بین بی اعتمادی کامل و بدگمانی، گرفتار میشوند. تصویر لوئیس از اعتصابهای کارگری، تلاش برای نمایش خشونت گسترده آنها؛ همچنین نمایش این که مهاجران و خارجیها اغلب مادون انسان هستند، تصویری آزار دهنده و واقعی از زندگی در آمریکا بعد از جنگ ترسیم میکند. منتقدان این کار را برای مدتی طولانی به عنوان یک اثر فوق العاده صادقانه از واقعگرایی، هم در پرداخت شخصیتهایی از گوشت و خون و هم در مستند سازی دقیق دهه ۱۹۲۰ مینامیدند.
بابیت باعث میشود رویای آمریکایی شبیه کابوس آمریکایی شود، زندگی در حومه مانند زندگی در زندان باشد و گفتن حقیقت و کار درست را انجام دادن کاملاً غلط به نظر برسند.
0 Comments