معرفی کتاب گور به گور نوشته ویلیام فاکنر

گور به گور – ویلیام فالکنر در مورد گور به گور ادعا کرده است که این کتاب را تنها در شش هفته در سال ۱۹۲۹ نوشته است آن هم در حالی که مشغول کار در شرایط سخت و نفس گیری بوده است. البته منتقدان چندان این ادعا را جدی نگرفته اند. کتاب سپس با اندک تغییراتی در سال ۱۹۳۰ به چاپ رسید. داستان در مورد خانواده فقیر و جنوبی باندرن است که با بیماری سخت مادر خانواده روبرو می شوند. داستان به نظر ساده و بسیار غمگین می آید اما فراموش نکنید که نویسنده ویلیام فالکنر است و در مورد رمان های او هیچ چیز ساده نیست.

گور به گور بیشتر برای شیوه روایت تجربی آن معروف شده است. در کتاب بیش از ۱۵ شخصیت وجود دارد که فامیلی بیشتر آن ها به باندرن ختم می شود وبا تکنیک جریان سیال ذهن به نوبت داستان را روایت می کنند. همه این ها در پنجاه و نه فصل اتفاق می افتد که در مواقعی فصل ها با یکدیگر هم پوشانی دارند. گور به گور به شیوه خود، بی رحمانه بدبینانه است که حتی تولد نوزادی را از قدرت توانبخشی معمولش محروم می کند. به جای آن که مرهمی برای مرگ باشد، زایمان شبیه مقدمه ای برای آن است.

خانواده موضوع خوشایندی در رمان گور به گور نیست. ارتباطات ضعیف درون خانواده، سوء تفاهمات و رنجش های بسیاری را بین اعضای خانواده به ویژه خواهر و برادری که رقیبانی برای داشتن عشق مادرشان هستند، به وجود می آورد. نیازهای شخصی، وظایف خانوادگی را می پوشاند هرچند که این اعمال خودخواهانه با تظاهر به ارادت مخفی شود. مخصوصا برای شخصیت های زن، خانواده محفل بسیار دردناکی است چون اساسا تنها هدف در آن به دنیا آوردن و بزرگ کردن فرزند برای آن هاست.

درد و رنج نیز بخشی از زندگی روزانه در گور به گور است. سفر به خاطر مادر، برایشان بار سنگینی به همراه می آورد که باعث پیدایش مشکلات پشت سر هم می شود. از آنجاکه هر یک از اعضای خانواده مجبور می شود رویاهای خود را رها کند و حتی در مواقعی نیاز های خود را به فراموشی سپارد، روشن است که مرگ بهترین گزینه ممکن و شاید گزینه ای برای جایگزینی با زندگی سخت آن هاست.

بسیاری از نویسندگان معاصر مانند ماریو وارگاس یوسا و برنده جایزه پولیتزر ریچارد فورد اذعان کرده اند که در نویسندگی از آثار فالکنر از جمله رمان گور به گور تاثیر گرفته اند. کتاب هرچند تلخ یا دشوار، اما رمانی بسیار تاثیر گذار و شاهکاری در ادبیات آمریکاست.