کمتر کسی وجود دارد که به یکی از حوزههای ادبیات، عکاسی و حتی سیاست علاقه داشته باشد و نام سانتاگ را نشنیده باشد. سوزان سانتاگ متولد سال ۱۹۳۳ در امریکا است و در رشتههای فلسفه و ادبیات و همچنین رماننویسی تحصیل کرده است. سانتاگ یکی معروفترین منتقدان هنری-سیاسی قرن حاضر است که مقالهها و کتابهای گوناگونی در طی سالیان کاریاش به چاپ رساندهاست. سوزان سانتاگ در سال ۲۰۰۴ بعد از تحمل یک نوع بیماری خونی حاد درگذشت و در شهر پاریس به خاک سپرده شد.
یکی مهمترین آثار سانتاگ کتاب علیه تفسیر است که مجموعهای از نقدها و تحلیلهایی است که سانتاگ در فاصلهی سالهای۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ میلادی به رشتهی تحریر در آورده است. عنوان این کتاب از مهمترین مقالهی او که اولین مقاله کتاب پیش رو است گرفتهشده است.
از ویژگیهای بسیار خوب کتاب علیه تفسیر میتوان به بررسی اوضاع هنر و ادبیات در قرن بیست اشاره کرد. سانتاگ با مورد توجه قرار دادن آراء و تفکرات کسانی همچون: لوکاچ، آلن رنه، کامو، لوی-استروس به نقد همه جانبهی این دوره میپردازد.
سوزان سانتاگ در علیه تفسیر به مسائلی مانند تغییر سبک، تفسیر، روانکاوی، رمان نو و نقد فیلم پرداخته است سانتاگ این مسائل را دستمایهی آن قرار داده است که بتواند در پی آن به طرح مباحثی که مربوط به فرهنگ مدرن میشود بپردازد. سانتاگ همواره مترصد آن بود که یک اثر یا مجموعهی آثاری را به عنوان جزئی از یک دوره تاریخی درک کنیم و سه عامل مسئله، ضرورت و نیروی محرک آن را دریابیم.

برخی از سرفصلهای کتاب علیه تفسیر بدین شرح است: درباره سبک، یادداشتهای کامو، نقد ادبی گئورگ لوکاچ، مرگ تراژدی، رفتن به تئاتر و چیزهای دیگر، یک فرهنگ و حساسیت تازه و …
از دیگر آثار سانتاگمیتوان به کتابهایی هچون: نظر به درد دیگران ،بیماری به مثابه استعاره و درباره عکاسی اشاره نمود که خواندن آنها نیز خالی از لطف نیست.
کتاب علیه تفسیر با ترجمهی مجید اخگر توسط نشر بیدگل در سال ۱۳۹۴ به چاپ رسیده است.
ممنون از معرفی مشاهیر ادبیات وکتابهای آنان