
مزایای منزوی بودن نام کتاب پرفروش استیون چبوسکی است که در سال ۲۰۱۲ فیلمی به همین نام از آن اقتباس گردید و نام آن را بیشتر از قبل بر سر زبانها آورد و نام کتاب را به مدت چندین هفته در لیست ۱۰ کتاب پرفروش هفته نیویورکتایمز ثبت کرد.
استیون چبوسکی طرح اولیه رمان تربیتی و نامه نگارانه مزایای منزوی بودن را در سال ۱۹۹۶ وقتی که در کالج به سر میبرد پیاده کرد و موفق شد اولین نسخه رمان را در مدتی کوتاهتر از ۲ ماه تکمیل کند و پس از آن مراحل بازبینی و تکمیل رمان تقریبا بیش از ۲ سال به طول انجامید و در اواخر سال ۱۹۹۸ داستان تکمیل شد.
اگر شهرتی که به وسیله فیلمی که به بازیگری لوگن لرمان، اما واتسون و ازرا میلر برای داستان مزایای منزوی بودن به وجود آمد را نادیده بگیریم درمییابیم که از همان ابتدای انتشار کتاب در سال ۱۹۹۹ علاوه بر فروش قابل توجه، نقدها و بحثهای بسیاری در رابطه با داستان کتاب و سانسور شدن آن و یا حتی ممنوع شدن آن انجام شده که عمدتا به خاطر مطرح گردیدن موضوعاتی از قبیل مسائل جنسی و استفاده از داروهای روان گردان و آزار و اذیت جنسی در کتابی که برای نوجوانان تهیه شده میباشد.
البته تمامی نقدهای وارده به کتاب نقدهای منفی نبوده و تقریبا میتوان گفت که نقدهای مثبت کتاب بیشتر از مخالفتهایی است که با آن صورت گرفته. لیکن نگرانیهای والدین و آموزگاران باعث شد تا در برخی مدارس خواندن کتاب برای دوره ای ممنوع شود.
بعد از مطرح شدن تمامی موارد، همانطور که در بند دوم نیز اشاره کردیم شکی نیست که رمان مزایای منزوی بودن در گروه رمانهای تربیتی موفقی قرار دارد که مورد استقبال زیادی قرار گرفته. از جمله مشهورترین رمانهای تربیتی دنیا میتوان به سرگذشت تام جونز، کودک سرراهی نوشته هنری فیلدینگ، امیل نوشته ژان ژاک روسو، جین ایر نوشته شارلوت برونته، پیرامون اسارت بشری نوشته ویلیام سامرست موآم، کشتن مرغ مینا نوشته هارپر لی، جنگل نروژی نوشته هاروکی موراکامی و هرگز رهایم مکن نوشته کازو ایشیگورو اشاره کرد.
منظور از رمان تربیتی داستان زندگی یک یا چند فرد است که در طی جریانات داستان و در یک دوره زمانی محدود تجربیات زیادی را به دست آورده و به بلوغ فکری و رفتاری دست پیدا میکنند و بعد از آن تصمیمات بهینهتری گرفته و زندگی خوشایندتری را آغاز میکنند.لذا تمامی رمانهای تربیتی موفق و مطرح از جمله رمان مزایای منزوی بودن قابل ستایش بوده و ارزش خواندن را دارند.
اما داستان کتاب در رابطه با نوجوانی به نام چارلی است که در سن ۱۵ سالگی در حال بازگو کردن وقایع زندگی خویش از طریق نامه با شخصی است که نمیشناسد و تنها به این دلیل که احتمال میدهد او آدم خوبی باشد و در باره چارلی قضاوت نکند تصمیم گرفته تا برایش نامه بنویسد.
در نامهها چارلی جریانات زندگیاش در یک سال گذشته و کمی قبل تر را بیان میکند و از دو حادثه مهم حرف میزند که باعث افسردگی و گوشهگیری وی از همسنهایش شده صحبت میکند. پس از این مخاطب درگیر زندگی روزمره چارلی و جریاناتی که در مدرسه با دو دوستانش به نامهای پاتریک و سَم و بِرَد و یا در خانه اتفاق میافتد قرار گرفته و با فراز و نشیبهای زندگی و روابط فیمابین چارلی با دوستان و اعضای خانواده قرار میگیرد.
و در نهایت آقای منزوی داستان در یک لحظه احساسی ناگهان خاطراتش را باز مییابد و دچار یک بحران روحی میشود. در ادامه چارلی را برای بهبودی به کلینیک روان درمانی میبرند و خوشبختانه قهرمان داستان مزایای منزوی بودن بعد از ۲ ماه بهبود یافته و به پیش دوستانش باز میگردد. چارلی در پایان داستان به ما درس بزرگی را میدهد: «حتی اگر توانایی این را نداشته باشیم که جایی که از آن آمدیم (سرآغازمان) را انتخاب کنیم، همچنان قادر خواهیم بود که درباره مقصدی که از این سرآغاز به آن خواهیم رفت، تصمیم بگیریم.»